در دایره قسمت ما نقطه تحقیریم
حکم آنچه تو اندیشی ظلم آنچه تو فرمایی
سرش پایین بود و به سرعت حرکت می کرد و چنان محکم گام بر می داشت که لحظه ای مجال بر ایستادن نداشت.نمی دانم این تندی از زمان کوتاه شده بود یا سرعت قدم هایش........ا
هنگامی که به سرازیری می رسید .گویی سقوط خویش را نظاره می کند و قتی به سر بالایی می رفت به نظر می آمد که لحظه دیگر می ایستد.....ا
موجود ذاتا تنها !!تنهایی خویش را به هنگام به دنیا آمدن بلکه به هنگامی که دیگران یا او گنجایش یک دیگر را ندارند پی به درک این واقعیت مبهم می برد !! و پس از آن بدون اینکه به چیزی امید وار باشد به حرکتش ادامه می دهد و به جبر پذیرفته شده از اجتماع تن در می دهد!! در حالی که او جبرا تنها بود
نمی دانم چرا شما عالم و دانشمند هستید و من احمق و چرا جبر روزگار احتمالی بر احمق نبودن من نگذاشت!! ولی من مثل ساعت شماته دار تا هر وقت که کوکم کنند راه نمی روم
.......
حکم آنچه تو اندیشی ظلم آنچه تو فرمایی
سرش پایین بود و به سرعت حرکت می کرد و چنان محکم گام بر می داشت که لحظه ای مجال بر ایستادن نداشت.نمی دانم این تندی از زمان کوتاه شده بود یا سرعت قدم هایش........ا
هنگامی که به سرازیری می رسید .گویی سقوط خویش را نظاره می کند و قتی به سر بالایی می رفت به نظر می آمد که لحظه دیگر می ایستد.....ا
موجود ذاتا تنها !!تنهایی خویش را به هنگام به دنیا آمدن بلکه به هنگامی که دیگران یا او گنجایش یک دیگر را ندارند پی به درک این واقعیت مبهم می برد !! و پس از آن بدون اینکه به چیزی امید وار باشد به حرکتش ادامه می دهد و به جبر پذیرفته شده از اجتماع تن در می دهد!! در حالی که او جبرا تنها بود
نمی دانم چرا شما عالم و دانشمند هستید و من احمق و چرا جبر روزگار احتمالی بر احمق نبودن من نگذاشت!! ولی من مثل ساعت شماته دار تا هر وقت که کوکم کنند راه نمی روم
.......