۱۳۸۸ دی ۳۰, چهارشنبه

خوبه بیا اینور

- می آی تخته بازی کنیم؟
- اره من شانسم خوبه ف می زنم داغونت می کنم؟ سرِ چی بازی کنیم؟
-بیخیال برو تابوتِتو بیار ، قفلشو باز کن
-کم یا زیاد؟
- تو بگو؟
-کم
-هههه،
- یک و 2 ، اَی بابا شانسو می بینی؟
-6 شیش و پنج ، خونه بگیر
- دو سه
- جفت 5
.
.
.
چیه خیلی داری حال می کنی ، من یکی یکی بازی می کنم تو چند تا چند تا، هی تکای منو نزن ، روشون خونه بگیر، موقع بداشتن بزنی نمی تونی برداری دهنت سرویس می شه ها
-من بازیم ردیفه
- اره تاس خوب میاری
- من چی ، یکی یکی جمع می کنم یه بزرگ میاری جمعم می کنی! خیلی حال می کنی من از تو ضعیف ترم ، می زنی خونه می گیری، مارس می کنی، شرط و می بری ولی من چی ؟ برای یه بازیم بازندم، بعد تو می گی بازی یعنی باختن من که بازی نمی کنم من دارم تفکر می کنم، آره منم اگه تاس خوب داشتم ، وضعیتم این نبود ، این جوری بم نمی خندیدی، پاشو تابوتتو جمع کن ما حرفی واسه گفتن نداریم ، هرچی خواستی آوردب بردی ، حسابی نشونه ما دادی، آخه لامسب نمی گی مام دل داریم ف می شکنیم ، دغ می کنیم ف هر چی داریو که نباید رو کنی، پس چیو می خوای غایم کنی؟ بسه بابا بسه بذار مام نفس بکشیم نمی بینی هوا سنگینه، لعنتی واسه خرده بورژوا ها هم یه جایی بذار، اگه یه جایی یه روزی دلت گرفت می ری باز تاس میاری؟ نه عزیز اون روز یاد من میفتی که همیشه چی کار می کردم و به این اجبار چطوری سر می دادم، بهم زیاد برخوردِ ،اما جیگر اینکه برم سراغ سرمایمو ندارم، باشه بخند به ما، ولی بدون جوکر و آس پیک همیشه دست منه حتی اگهدستم همش خشت باشه، 7 خشت واسه تو حکم جوکر و داره،
- دوتا تاس آوردیما چش نداری ببینی؟ بدم یه خونه گوسفندی مرغی چیزی بریزن واسه اینا
-وقتی ورقه های امتحان و جمع می کردن به استاد گفتم ورق سفید می دم ، نتونی اندازم بگیری، ارزش منم بیشتر از این 6 تا خونس که سوراخه، نه نفسم در میاد ، نه صدام به گوشت می رسه ، تو ام نمی دونم سرت و داری مث بابو به چی تکون می دی، دیگه اینجا جای ما نیست، باید رفت دوید پشت به خورشید که گذز عمرما ثابت کنه شب و روز ما سیاهِ، تاس خوبم که بیاری آخرش قهوه تلخ می خوری، مجبوری با شکر قاطیش کنی........

هیچ نظری موجود نیست: